سر نوشت شوم جنایت کار کربلا حرمله بن کاهل
سر نوشت شو م یکی دیگر از جنایتکاران کربلا (حرمله بن کاهل)
«حرمله» همان سنگدل لعینی بودکه با تیر سه شعبه گلوی حضرت علی اصغر(ع) را شکافت.منهال بن عمرو روایت کرده است که من پس از آنکه از مکه باز گشتم نزد امام سجاد (ع)رفتم، امام به من فرمود:آیا از حرمله بن کاهل خبرداری که در چه حال است؟
عرض کردم:هنگامی که از مکه خارج شدم او زنده بود.امام زین العابدین دستانش را به سوی آسمان بلند کرد و فرمود: خدایا!حرارت آتش را به او بچشان،خدایا حرارت آتش را به او بچشان!
هنگامی که به کوفه باز گشتم،مختار بن ابو عبیده ثقفی قیام کرده بود و او از قبل با من دوست بود،پس از دید وبازدید هاسوار بر مرکب شده و به طرف منزل مختار حرکت کردم ودر بیرون خانه اش با او ملاقات کردم.
مختار گفت:از هنگامی که جکومت کوفه در اختیار ما قرار گرفته به دیدن ما نیامد ی و تبریک نگفتی و به ما کمک نکردی؟!گفتم: در این مدت در مکه بودم و هم اکنون نزد تو امده ام که با هم صحبت کنیم پس از آن هر دو همراه هم به را ادامه دادیم تا اینکه به کناسه کوفه رسیدیم. مختار در آنجا توقف کرد،مثل اینکه در انتظار کسی به سر می برد.پس از مدت کوتاهی جمعی با شتاب به نزد او آمدند وگفتند:ای امیر!به تو بشارت می دهیم که حرمله بن کاهل دستگیر شد!
هنگامی که حرمله بن کاهل را آوردند مختار گفت: خداوند را حمد و سپاس می گویم که مرا بر تو مسلط کرد.سپس جلّاد را خواست و به او دستور داد که دست های حرمله را قطع کنند.جلاد دست های او را از تنش جدا کرد،سپس دستور داد تا پاهایش را هم قطع کنند و چنین کردند،پس از آن گفت:آتش بیاورید! مأموران دسته های نی را آوردند و اتش زدند و او را در آتش انداختند.
منهال گفته است:در این هنگام فرمایش امام سجاد(ع) به یادم آمد و بی اختیار گفتم: سبحان الله!
مختار گفت:تسبیح خداوند در همه حال خوب است اما ظا هرا" این تسبیح از روی تعجب بود.گفتم:بله در هنگام بازگشت از مکه،خدمت امام سجاد (ع) رسیدم و آن حضرت از من در باره ی حرمله سئوال کرد و من در جواب گفتم: او زنده است.امام سجاد،دست به دعا بر داشت و فرمود:خدایا به او حرارت آهن و حرارت آتش را بچشان ! اکنون چون دعای امام سجاد را به دست شما مستجاب شده دیدم شگفت زده شدم و این ذکر بر زبانم جاری شد. مختار گفت: واقعا" این سخن را از علی بن حسین شنیدی؟ گفتم آری به خدا سوگند خودم شنیدم که حضرت این سخن را فرمود. ناگهان دیدم که مختار از مرکبش پایین آمد و به شکرانه اینکه خداوند به او توفیق داده تا دعای امام سجاد(ع) به دست او مستجاب شود دو رکعت نماز گزارد و سجده ای طولانی کرد وآن روز را روزه گرفت.
منبع: بحا رالانوار ج 45 وکتاب سر نوشت قاتلان شهیدان کربلا نوشته عباسعلی کامرانیان