روانشناسان وجامعه شناسان می گویند:
روانشناسان وجامعه شناسان می گویند: مشکلات اخلاقی،روانی ،اضطراب ونگرانی در زندگی انسان های امروز رشد فزاینده ای یافته، سئوالی که اکنون مطرح است اینکه چرا پیشرفتهای شگفت آور وخیره کننده در علم تکنولوژی! نتوانسته امنیت وآرامش روحی وروانی را در زندگی انسان های امروزی فراهم نماید؟ جوابی که تا کنون داده شده این است که پیشرفت های علمی وصنعتی دو نیاز اساسی انسان به آرامش وامنیت،یعنی به خدا و اخلاق را نتوانسته تأمین نماید به همین خاطر است که انسان های امروزی همواره در اضطراب،نگرانی ،یأس ،نومیدی،وافسردگی به سر می برند.بازاین سئوال پیش می آید. آیا مگر نه اینکه معنای زندگی یعنی انتخاب کردن بین سعادت وشقاوت،ومگر نمی گوییم زندگی یعنی به کمال رسیدن وتکمیل شدن یا زندگی یعنی اینکه بدانیم برای چه به این دنیا آمده ایم،برای چه زندگی می کنیم وسر انجام زندگی ما چه می شود؟ پس اگر اینگونه است و اگر انسان امروز واقعا"پیشرفته است باید این معما را بدون فوت وقت حل نماید تا بتواند در آرامش زندگی کند و اگر نمی تواند چرا؟ اما من نظر دیگری دارم که دقیقا" مخالف نظر کسانی است که انسان امروز را پیشرفته می دانند چون او بر خلاف گفته های رایج، موجودی است پس رفته و نه پیش رفته .ولی این را می پذیرم که این موجود فقط تغییر یافته تا جایی که توانسته در اشکال جدید تری همان رفتارهای ماقبل تاریخ را از خود بروز دهد.به عبارتی پوسته ی ظاهری اش تغییر کرده ولی باطن ومغز او در رکود ویا در پسرفت می باشد.برای اثبات آنچه می گویم اگر مثل من ریشه روستایی دارید و چنانچه در حال طی کردن دوره ی جوانی هستید از کسانی که گذشته ی نه چندان دورخود را به خاطر دارندبخواهید تا یکبار هم که شده از گذشته اش و د ر مقایسه باحال میزان رضایتمندی اش را برایت بگویدآن وقت پی خواهید برد که آیا آنها معنای زندگی را بهتر می دانسته اند یا دانشگاه رفته های ما،پس از گپ خودمانی وهنگامی که او را ترک می کنی به معنی واژه ی امنیت وآرامش( نه آسایش که ظاهر وپوسته ی زندگی است)پی می بری، این ادعا نیست که منحصر به بهمن آباد و کلاته و...باشد واقعیتی است که خیلی ها حتی در بحث بازگشت به خویشتن از همین مقوله استفاده می کنند .دایر شدن قارچ گونه ی رستوران های سنتی،رحوع کردن به آداب سنتی در مراسم عروسی وعزا و دهها از این قبیل نشان از پس زدن پیشرفت ظاهری است اینها حتی هیچ ارتباطی به واژه های امروزی که می گویند:ما از دوره ی مدرن به پست مدرن ورود کرده ایم وچون مردم آمادگی نداشته اند دچار درد سر شده اند ندارد بنده می گویم مدرن وپست مدرن پیشکشتان،انسان امروز در حال انحطاط وپس روی است ومانند یکی از اعصار، قانون شکنی وبی رحمی وبد اخلاقی را در شکل جدیدش پایه گذاری می کند شاید به همین اعتبارنیازی به دانستن معنای زندگی احساس نمی شود.چون اصولا" زندگانی نمی کنیم بلکه زنده مانی می کنیم.وچون زندگی نمی کنیم به معنای زندگی نیز واقف نیستیم ودر نتیحه این شده سر نوشت موجودی بنام انسان که گل سر سبد آفرینش است.بهتر آن است که بگوییم انسان موجودی است بی خبر وغافل از خود.زیرا کسی که دارای حد اقل اطلاعات وآگاهی ازخود ومعنا ومفهوم زندگی باشد در رفتار وگفتار فردی و اجتماعی او هم تأثیر می گذارد ودر زندگی فردی وخانوادگی اش کمتر دچار تشنج واختلال می گردد. به عنوان مثال نیازی در به اجرا گذاشتن مهریه واینهمه طلاق وفسادنخواهد بود وضرب وجرح وخودکشی ودیگرکشی ودزدی و نا امنی وافسردگی واضطراب ودلواپس فردای نیامده وریا وتظاهردر زندگی انسان آگاه جایی ندارد.اگر عالمانه زندگی کنیم به حق وحقوق خودمان قانعیم واز بد اخلاقی و تجاوز به حقوق دیگران بیزاری می جوییم ان شاءالله