امشب حضرت زینب (س) وکودکان حسین(ع) شب سختی را می گذرانند حضرت، خواهرش زینب را از آنچه دشمن فردا وپس از آن در سر دارد آگاه نمود و فرمود :خواهرم زینب من امشب از تو می خواهم صبوری پیشه کنی تا آنچه را لازم میدانم با تو در میان بگذارم آن حضرت وصیت ها وسفارشات را با خواهر در میان گذاشت.قطب راوندی از ثمالی روایت کرده است که علی بن الحسین (ع)فرمود:من آن شب را که پدرم فردایش کشته شد،با او بودم به یارانش گفت:این شب را سپر خود کنید،این مردم بس مرا خواهند واگر مرا بکشند به شما نگرایند،شما در حلّ ووسعتید،گفتند:به خدا هر گز چنین نباشد،فرمود:فردا شما همه کشته شوید ویکی از شما بدر نرود،گفتند: حمد خدا را که به ما شرف شهادت با تورا داد؛بعد برای آنها دعا کرد و فرمود :اکنون سر بر دارید ونگاه کنید،آنها جای خود را در بهشت دیدند و آن حضرت منزل یکان یکان آنها را به آنها نشان می داد وهر کدام سینه وچهره جلو شمشیر می دادند که زودتر به منزل خود در بهشت وارد شوند.

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ظهر فردا بدنش زیر سُم اسبان اســــــــــت

مکن ای صبح طلوع مکن ای صبح طلـــــوع