سنت های حسنه ما را به ما بر گردانید
شب نشینی و همنشینی سنت اجتماعی
انسان به عنوان یک موجود اجتماعی و ناطق نه می تواند و نه می خواهد تنها باشد نصب چادرها در گذشته و بنای خانه ها به این معناست که بشر با هم بودن را دوست داشته و دارد انسان به عنوان تنها موجود ناطق که خداوند قدرت بيان به او عنایت فرمود می خواهد سخن بگوید و بشنود همین انسانِ ناطق اگر از سرِ تنهایی با خودش حرف بزند دیوانه اش می پندارند چرا که هر گوینده ای باید مخاطب داشته باشد یکی از دلایل شب نشینی و یا فلسفه ی شب نشینی و دور هم جمع شدن با هم بودن و گفتگو کردن و به آرامش رسیدن بود بی شک دلیل نا آرامی مردم جامعه امروز ما عدم گفتگو و قطع رابطه است که گاهی اعتراف می کنیم برادر و خواهر و اقوام و خویشان از حال هم بی خبرند
باید پذیرفت که انسان امروز در تاریک خانه ی غفلت و بی خبری از خود زندگی می کند او حتی اعتراف می کند سال هاست خانه برادرش نرفته و نمی داند خواهرش کجا زندگی می کند ریشه ی این گسست ها بر می گردد به عدم قناعت و قائل شدنِ تشریفات و چشم و همچشمی و مسابقه و مقایسه ای که انسان ناچار است بدَوَد تا به رقیبش برسد
سنتِ شب نشینی عاملی بود برای استحکام رابطه ها و آشتی و وصلت و همدلی ولی افسوس که این سنت حسنه از بین مان رفت و سوگوارش نشدیم...
ادامه دارد