فرهنگ ناب روستا و فرهنگ ناخالص شهر(2)
سنت های ما را به ما بر گردانید
عجب مرغی است این مرغ همسایه که همه ی سال از غاز بهتر است
فراموش کردن یا نا دیده گرفتن سنت های حسنه خودمان به معنای پذیرش فرهنگِ نا شناخته و درب و داغون و بی ریشه ی دیگران است سنت های حسنه ی عروسی های محلی را همه ی ما به یاد داریم که با آداب و رسوم حلال و شادی های لذتبخش شکل می گرفت و غم زدایی می کرد
جشن هایی که همه ی مردم روستا با دعوت و بی دعوت عروس و داماد را با شور و شوق و شعف و با حرمت و احترام و با ترانه های محلی و چاوشی و سلام و صلوات تا خانه و محل سکونت شان بدرقه می کردند رفته رفته جای خودش را به جشن گرفتن در زیر سقف های محبوس و خفه کننده ی هتل و تالار دادکه جز آلودگی صوتی و خوردن غذاهای مصنوعی و چشم و هم چشمی های زنانه هیچ فایده ای برای مهمانان ندارد کم کم کار به جایی می رسد که چاوشی کردن در عروسی ها را دهاتی و نشانه ی عقب ماندگی بدانند دوستی می گفت چند وقت پیش به عروسی دعوت شدیم تصمیم داشتیم به محض ورود داماد چاوشی کنیم و صلوات بفرستیم اما برای اینکه انگ دهاتی بودن به داماد نزنند به صاحبان مصیبت (ببخشید صاحبان جشن) اطلاع دادیم طرف داماد و عروس به شور نشستند خروجیِ این مشورت رأی نیاوردن چاوشی کردن و صلوات فرستادن بود...
ادامه دارد