امروز مسافرم مسافر کویر،جایی که در آن به دنیا آمده ام و زیسته ام و به خاک و آب و هوا و مردمش دلبستگی دارم
مسافرم مسافری که می رود تا کوله بارش را پر کند از خاطراتِ خوبِ گذشته و مردان و زنانی که اکنون از نعمت بودن شان بر خورداریم
مسافر کیست؟ مسافر کسی را گویند که از جایی به جایی رود حال، نامش را کوچ کننده و مهاجر و یا جابجا شونده و یا هر واژه دیگری که بر آن بگذاریم برای او که سِیر می کند و می خواهد ببیند و بشنود و بهره ببرد تفاوتی ندارد او مسافر است و عزم رفتن کرده و در بین راه و در مقصد، سِیر و سیاحت و زیارت می کند مانند بنده که امروزجمعه 22 تیرماه 1403 مصادف با ششم محرم بار بر بستیم و راهی ولایت مان بهمن آباد شدم
پیش از این نیز اشاره کرده بودم که با همه کند و کاو و کوششی که داشتم پاسخِ درخوری برای پرسشِ سفرچیست و مسافر کیست نیافتم آنچه می دانم سفر یک حرکت است و مسافر کسی است که از جایی به جایی رود تا دیدنی ها را از نزدیک ببیند دیدنی ها لذت خاص خود را دارند به ویژه که تداعی کننده ی دوران کودکی هم باشد.
سفر با انسان چه می کند و مسافر را به کجاها که نمی برَد؟گاهی به درون خود می برَد و او را وادار به اندیشه و حسرت می کند و گاهی هم مسافر را به کلاس درس تاریخ می بَرد تا از پیشینیان عبرت بگیرد و یا به برون می برَد تا با دیدن،کشف کند و بیاموزد.
هرکس می تواند در باره ی آن چه می بیند و بر او می گذرد تفکر کند و بیندیشد، سفر یک رفتن و حرکت از جایی به جای دیگر و بسوی مقصدی معلوم و هدفی از قبل تعیین شده است.
باید رفت و دید و پای درس آموزگار بزرگ گذشته و تاریخ نشست و از این پیرِ زمان و پیران دوران،درس ها آموخت...
ادامه دارد