همه چیز در گذرند و می گذرند(1)
در جهانِ هستی، هیچ هستی جر خالقِ هستی ماندنی نیست
همه چیز چون آبِ روان در گذرند و می گذرند
خوب دیدن و بد دیدن، شیرینی و تلخی،غم ها و شادی ها سلامتی و بیماری و ناملایمیِ روزگار همه گذرا هستند
می بینی همه چیز در حال حرکت است و هیچ چیز ساکن نیست؟
هیچ چیز ماندنی نیست
هیچ چیز ابدی نیست
هیچ چیز پایدار نمی ماند
هر آمدی رفتی دارد
هر رفتی هم آمدی
عمارت ها ساخته می شوند تا روزی خراب شوند (بنا کنید از برای خراب شدن «جمله ی ماندگار از حجت الاسلام مرحوم ذاکری«)
قدرت ها به افول می روند و شاهان یا معزول یا مقهور، یا شکست خورده و یا فراری می شوند و باز گروهی دیگر بر تخت می نشینند و این چرخ همچنان می چرخد
جز ذات باریتعالی همه کس و همه چیز رفتنی هستند همه چیز و همه کس در حال تغییرند آم ها نیز خلق و خو و رفتار و کردارشان تغییر می کند همه می خواهند پرده جهل را کنار زنند و عاقل و عاقل تر شوند
خشت دنیا را صاف چیده اند که ما نیز خشت زندگی مان را صاف بگذاریم اگر صاف گذاشتیم و درست رفتیم و بجا خوردیم و بجا گفتیم و درست شنیدیم حزن و اندوه دنیا و آخرت را از سرمان دور کرده ایم و اگر غیر این باشد غیر از آن خواهد شد!
همه چیز در حال تغییر است امروز آباد می شود و فردا خراب
نه آباد ماندنی است و نه خراب ابدی است.
هرگذری حسرت خاص خودش را دارد
امان از زمان که می گذرد و امان از زبان که می گزَد
افسوس که جای برخی از نیش ها با هیچ نوش و نوش هایی التیام نمی یابد پس مراقب باشیم عقرب وار نیش نزنیم که زور زمان به زبان نمی رسد...
ادامه دارد