گفتگو با دل
آری دلم! همه ی این ها را گفتم تا از صبر گفته باشم واز حد و اندازه نگهداشتنِ آرزوهایت که بدانی هر چیز به وقت خویش نیکوست و بدانی گیاهان و درختان نیز همیشه سبز نمی مانند برگ ها یشان زرد و شاخه هایشان نیز در مسیر رشد خم و یا شکسته می شود
آری دلم! از آرزوهایت بکاه که اگر دامنه ی آرزوها دور و دراز و دست نیافتنی باشد حسرت رسیدن و بر آورده شدنشان را با خود به گور خواهی برد می دانی داخل قبرها پر است از آرزوهای طولانی و دست نیافتنی که اگر صاحبانشان 500 سال هم عمر می کردند به آن ها دست نمی یافتند؟
صبور باش دلکم! صبور باش که مرا تجربه بیش از توست من به خوبی پیام بزرگترین دریاها و حتی اقیانوس را دریافت کردم که باید آرام بود بارها نام اقیانوس آرام را شنیده ایم و خوانده ایم به گمانم همین نام و پیام از چنان بزرگی کفایت می کند که اگر می خواهی بزرگ باشی و بزرگ بمانی و جهان ، تو را به بزرگی یاد کند آرام باش از آرام و صبور بودن، به جایی و نامی می رسی که خیلی ها انتظار رسیدنش را دارند! آب های کوچک با کمترین نسیم متلاطم می شوند اما اقیانوس همچنان آرام آرام است
مگر نشنیده ای که دنیا دو روز است، یک روز با تو،یک روز بر تو ،پس نا امید نشو،زمان زود میگذرد، و هر دو روز را تجربه خواهی کرد طعم و مزه های تلخ و شور و ترش و شیرین برای همین است که هر کدام را در وقت خودش یا بچشیم و یا به ما بچشانند زندگی نیز با چشیدن طعم تلخ و شیرین معنا می دهد ...
ادامه دارد