می خواستم بگویم اما ترسیدم مسخره ام کنند
می خواستم بگویم کسی منکر در آمد و فرصت های شغلی شهر نیست امکان پول در آوردن هم به مراتب از روستا بیشتر است ولی باید قیمت تمام شده ی هر دستاوردی رو محاسبه کرد به عبارتی باید دید این در آمد چه چیزهایی از شما می گیرد و چه چیز تحویل تان می دهد
خواستم بگویم بیماری هایی نظیر چاقی، سینوزیت، دیابت، کمردردهای مزمن، چربی خون ، سکته های مغزی و قلبی و از همه بدتر ضعف اعصاب و روان،زاییده کار و زندگی شهری و غذاهای صنعتی و آماده می باشند و روستائیان به دلیل فعالیت ها یدی و تحرک و کار مداوم از نعمت سلامتی و شادابی بر خوردارند
خواستم بگویم تغذیه و خورد و خوراک روستائیان به مراتب سالم تر و بهتر از شهری هاست به ویژه لبنیات و روغن و سبزیجات تازه در روستا که به دور از هر ماده شیمیایی است و نقش سازنده ای در طول عمر و سلامتی روستائیان دارد
دلم می خواست بگویم شما مدام در حال دویدن هستید در حال دویدن فکر می کنید
در حال دویدن حرف می زنید
در حال دویدن خرید می کنید
در حال دویدن به سرکارتان می روید
در حال دویدن از محل کار بر می گردید
کم مانده در حال دویدن پنچری ماشین تان را بگیرید شما فرصتِ یک زندگیِ آرام و بی دغدغه را از دست می دهید آنهم زندگی که قابل تکرار نیست
دلم می خواست خیلی چیزهای دیگر بگویم ولی می دانستم حرف مرا به دلیل بی سوادی و دهاتی بودنم قبول نمی کنند و حتی ممکن است مرا مورد تمسخر قرار دهند از این رو نگفتنی هایم را برای روز مبادا گذاشتم...
ادامه دارد