خاله جانم کوتاه آمد!
وقتی به خاله جان گفتم هر صنف و شغل و هنر و علم و دین و مذهبی کارشناسان خاص خود را دارند و هرکس نباید و نشاید در امور و تخصصی که نمی داند دخالت کند خوشبختانه از حجم ناراحتی اش کاسته شد گفتم خاله جان! یکی از مداح ها می گفت روضه می خونیم یه عده که چندان ارادتی هم به اهل بیت ندارن میگن کشور شده عزاخانه، سال در دوازده ماه همش مداحی و غم و گریه و مصیبت برامون درست کردن، وقتی شاد می خونیم میگن این ها مداح نیستن والا به جای سینه زدن از این کارهای سبک نمی کردن گفتم خاله جان! اگر نمی خواهید بچه هاتون تن به شادی حرام بدهند آن ها رو از خنده ی حلال و شادی حلال محروم نکنید عبوس بودنِ برخی از پدر و مادرها ( به ویژه و به ویژه پدرها)و سختگیری های سخت و بیجا و ملال آوری که دارن، فرزندان شان را گمراه و متمرد و بی اعتنا و از خودشون دور میکنه مثل حاج حسنعلی که مرد مؤمن و اهل عبادت و مسجد و قابل احترامه ولی چون تند و عبوس و لجوج بود و فکر می کرد از همه ی رازهای پنهان و آشکار خلقت و قرآن فقط او آگاهی داره و می خواست بچه هاش مثل وی فکر کنند و هرچه را دوست دارد دوست بدارن همه ی ما شاهدیم که از بین 6 فرزندان خوبی که خدا به او داده حتی یک نفر هم با ایشان همراه نشد و آقا حسنعلی در خانه خودش تنهاست و احساس غربت میکنه
آره خاله جان! درست است که سن و سال شما بالاست و حرمتت واجبِ ولی گفته اند وارد شدن در مسائلی که انسان از آن علم ندارد وجاهت شرعی هم ندارد
پیغمبر اکرم (ص) در حدیث شریفی فرموده اند:از اظهار دانش در آنچه نمی دانی پرهیز کن تا از عذاب الهی در قیامت در امان باشی
بیا و خدا قوت و آفرین و احسنت بگو به مداحانی که هم هنر خنداندن دارند و هم گریاندن
نکند مانند حسودان باشی که حسادت را خداوند خوش ندارد
خاله جانم این بار حرف های مرا چرت و پرت ندانست و دعا کرد در حق همه ی کسانی که شادی را به دل ها عرضه و هدیه می کنند به ویژه مداحان و دست اندر کارانِ برنامه ی شادِ حسینیه معلی