✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️

ازدواج مرد پیر و دختر جوان

پیر مردی به دختری دل بست
روز و شب در کنار او بنشست

دَم به دَم عشق می نمود ایثار
نقل می کرد حکایت و اشعار

دخترک سر به زیر و افسرده
از درون همچو مرغ پر کنده

خلوتش بود اشک و آه و فغان
پیر نفهمید حال و روزِ جوان

دخترک بی قرار و در حیرت
روز و شب بود در غم و حسرت

که جوانیِ خود فنا کردم
گوهرِ عمر خود فدا کردم

شوهرم چشم دارد و کور است
پای او نیز بر لب گور است

یا مرا خواسته ز روی هوس
یا که درمانده گشته و بی کس

مردِ پیرِ حزین و افسرده
شور و حال جوانی اش مرده

چهره اش پر شده ز چین و چروک
خرو پف های او بتر از خوک

لب پایین کند زمین را فرش
لب بالا نظر کند بر عرش

روز گارش عبور کرده ز شصت
عهد فکر و جوانی اش بشکست

گاه گوید فشار خون دارد
قند و دردهای استخون دارد

من که نه دکتر و پرستارم
از چنین حال و روز بیزارم

پیر خواهد نکو شود حالش
همنشینی کند به همسالش

دخترک دردِ خویش پنهان کرد
خویش را چون پرنده زندان کرد

کسی از درد او نشد آگاه
که چرا می رود به قربانگاه

مدتی پای عهدِ خود بنشست
شیشه ی عمرِ خویش را بشکست

قول سعدیست، تیر بر پهلو
به از آن است که پیر بر پهلو

که جوان گر چه تند خو باشد
دلپذیر است که خوبرو باشد

نان جو گر خورَد ز دست جوان
بِه که از دستِ پیر خورَد بریان

دخترِ خوب و عاقل و بُرنا
دِق کرد و برفت از دنیا

رفت در خاک، زین جهان ناکام
طمعِ پیرِ مرد نشد اتمام

مردِ سر گشته همچنان در خواب
سِیر می کرد در خیال و سراب

بازهم فکر و میل همسر کرد
فکر تجدید و یار دیگر کرد

دختری در رهش قرار گرفت
با نگاه، قلب و مغز او بگرفت

کرد تمنا که او شود یارش
همسر و همدم و دلارامش

دخترک با نگاه و حرف و ادا
گفت خواهد قباله ی بالا

دلبری کرد و ریخت عشوه و ناز
گفت با من اگر شوی دمساز

می نشینی کنارِ قلب جوان
زندگی ات شود چنین و چنان

مال و اموال هر چه را داری
می کنم بهر تو نگهداری

اگر اموال خود به نام کنی
عشق خود را به من تمام کنی

پیر مرد عقل را به عشق فروخت
گویی اموال وی در آتش سوخت

هر چه اموال داشت به نامش کرد
اعتبار هر چه داشت فدایش کرد

خویش را کرد مفلس و بی چیز
دخترک شد مالک همه چیز

داد ماشین و مِلک و کاشانه
شد اسیر و عَبید و دیوانه

عشق پیری بلا و حرمان شد
بهر دختر، شفا و درمان شد

هرکسی سن و سال خود باید
تا کند خوب زندگی شاید

هر جوان با جوان شود مسرور
پیر با پیر می شود مشکور

شعر قاسم چه تلخ یا شیرین
یادگاریست ز مردم دیرین

✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️
📣کانال بهمن آبادخبر تلگرام
🆔 @Bahmanabad_khabar

کانال بهمن آبادخبر در ایتا
https://eitaa.com/Bahmanabad_khabar