ما چطور آدمی هستیم؟(5)
عاشقان عنوان
تأکید می کنیم هرکس از درون خویش و کرده ها و نکرده ها و گفته ها و نگفته ها و بجا گفتن و بیجا گفتن و فضیلت ها و رذالت های درون خویش آگاه است و خودش می داند کیست بَلِ الْانسَانُ عَلىَ نَفْسِهِ بَصِیرَة:بلکه آدمى خویشتن خویش را نیک مىشناسد ولی با این حال دوست دارد او را مؤمن و متقی و خوش اخلاق و امانت دار و اهل سلوک و همه ی خوبی ها بدانند در صورتی که به قول ابوسعید ابوالخیر رحمت الله علیه؛
آنها که به نام نیک می خوانندم
احوال درون بد نمی دانندم
گر زآنکه درون برون بگردانندم
مستوجب آنم که بسوزانندم
انسان دوست دارد او را با لقب و عنوان خوب بخوانند و نامش به نیکی برند و چون ماندگاری نام و عنوانش را دوست دارد سعی می کند از خودش یادگار هایی بگذارد که پس از مرگش نیز مورد استفاده و جاری شدنِ نام و نیکی هایش باشد صدقات جاریه از همین مقوله است یعنی ذکر خوبی هایی که تا ابد جریان داشته باشد اما این تفاوت دارد به اینکه شخص می داند کیست و حال و گذشته اش چیست ولی باز هم قضاوتِ مردم را به عنوان آدم متقی باور می کند در صورتی که وقتی کسی می گوید من انسان هستم بدیهی است باید در قبال انسان های دیگر احساس مسؤلیت کند ولی وقتی می گوید من عبد و بنده ی خدا هستم باید در مقابل خدا و خلق احساس وظیفه کند هر کس بنده ی خوبی باشد بی شک انسان هم هست ولی هر انسان خوبی نمی تواند بنده ی خوبی هم باشد نگاه دین و مذهب با نگاه ما و برداشت سطحی ما تفاوت دارد شاید برای خیلی ها سخت باشد ولی کاری که برای رضای خدا نباشد هر چند راضی کننده خلق باشد مردود است...
با این حال ما عموما" عاشق عنوان و تعلق های مصنوعی و عاریه هستیم و دوست داریم با ابنکه خوب نیستیم ولی دیگران ما را متقی و دارای همه ی خصلت های خوب بدانند شور بختانه نفاق از همین در و دروازه وارد می شود...
ادامه دارد