🌦🌦🌦🌦🌦🌦🌦🌦🌦🌦🌦🌦🌦🌦

می خواستم نامه ای بلند بالا به آسمان بنویسم و سخاوت های گذشته اش را شرحه شرحه بازگو کنم
می خواستم سفره ی دل بگشایم و دردهایم را واگویه کنم تا بلکه پر شود از قطره های باران،
در روزهای بی باران، دلم تمناهایش را به آسمان می برَد
دلم تمنای دعای جمعی و نماز باران کرده است
چشمانم این شب و روزها مدام آسمان را رصد می کنند وقتی چتر سیاه ابر را بالای سرم می بینم دلم بیش از پیش، تمنای قطره‌هایی را می کند که به شکل بلورهای یخ منجمد شده و کریستال‌های شفاف و زیبا بر سر و رویمان می بارید
شوربختانه چند سالی است زمستان‌ها هم حال و هوای گذشته را ندارند مدت‌هاست روزهای آفتابی و هوای نسبتا معتدل جای خود را به سرمای استخوان‌سوز زمستان داده است.
بیست روز از زمستان می گذرد و مردمِ اغلبِ روستاها و شهرهای كشورمان حسرت بارشِ باران و برف زمستانی بر دلشان مانده است.
می خواهم گله مندی هایم را به دامن آسمان بریزم و از او تمنای هوای سرد و بارش برف کنم
می خواهم در نامه ام به آسمان از سال هایی یاد کنم که پیش از آمدن فصل زمستان حتی روزهای نخستِ پاییز،هوا با نشان دادن چهره ی خشن و سرد، ما را وادار به استقبالِ زود هنگام از زمستان می کرد
ما آدمیان که فصول را درک می کردیم پیش ازآمدن فصل سرما مانند چله بزرگ و چله کوچک،کرسی و منقل آتش و زغال را آماده می کردیم تا از سوز سرمای طاقت فرسای زمستان در امان باشیم ...
ادامه دارد

🌦🌦🌦🌦🌦🌦🌦🌦🌦🌦🌦🌦🌦
📣کانال بهمن آبادخبر تلگرام
🆔 @Bahmanabad_khabar

کانال بهمن آبادخبر در ایتا
https://eitaa.com/Bahmanabad_khabar