حرف مردم هَمَشم باد هوا نیست برار
نگاه و اشاره هاشون بی ادا نیست برار

حرفا گاهی مثل خنجر میره تا سینه فرو
گاهی هم تیز و بُرنده میره تا بیخ گلو

بی خیالش نباشی لحظه ها سخته داداش
فکر این حرفا باشی زندگی تلخه داداش

بی خیالش و بزار حرف های دل رو بزنن
برخی با سکوتشان بلای غمباد می بینن

واسه برخی ها هزار آش بپزی بی نمکه
چای لبسوز هم به خوردشون بِدی باز خنکه

کارِ احسن بکنی هزار تا ایراد میگیرن
اگه گلکاری کنی از میونش خار می چینن

چاق بشی میگن حروم خوری بهش سازگاره
بشی لاغرو میگن عجب حسود و بی عاره

زودتر ازدواج کنی دهانت بوی شیر میده
دیرتر ازدواج کنی می شوی پیرِ میکده

میگن وراجِ یارو چند کلمه حرف بزنی
یا میگن لالی اگه یک جایی ساکت بشینی

من که موندم باید حرفی بزنم یا نزنم
یا بشم لال و یک گوشه ای ساکت بشینم

دو تا شلوار و دوتا پیرهن اگه عوض کنی
باید فکرِ نگاه مردمِ حرف ساز رو کنی

گاه میگن فلانی هم زیر سرش بلند شده
رنگ موهاش روشن و پیرایه و کمند شده

اگه اهل خرج باشی میگن که ولخرج یارو
غیر این باشی میگن خسیس و مفلسِ یارو

کار خیر اگر کنی میگن عجب ریاکاره
وقتی کاری نکنی میگن فلانی بی کاره

هزار کار خوب کنی یک بارک الله نداری
اشتباه اگر کنی صدتا نعوذ، بالله داری

درسته که حرف مردم بیشترش باد هواس
اما حساب و کتاب حرفامون نزد خداس

در قیامت ذره های خیر و شر حساب داره
حرفِ حق پاداش و حرف نا ثواب عذاب داره

در مثَل گویند میشه درهای دروازه رو بست
ولی هرگز نتوان دهان این مَردمو بست

بگذریم و بی محل باشیم به حرف دیگران
زندگی کنیم برای خود نه بهر این و آن

ساختنِ شایعه و تهمت و غیبت و دروغ
می بَرَد از دل و جان آدمی نور و فروغ

قاسم این پند شنیدیم و زنبور و عسل
حرف پندانه مگو اگر نه ای مرد عمل