جوانان بنی هاشم بیایید / علی را بر در خیمه رسانید.
مسافرِ دیار کویرم؛
سفر،حرکت کردن و از جایی بجایی رفتن.برای دیدن و تغییر و تماشا کردن و بهره بردن و توشه بر داشتن است.
سفر نشستن نیست که بر خاستن و ایستادن و دیدن و گفتن و شنیدن و عبرت گرفتن است.
سفر، تنها برای رسیدن به مقصد نیست بلکه رفتن است، رفتن کجا و رسیدن کجا؟
سفر یعنی تجربه کردن و فراتر از آن، آموختن است.
سفر،ورق زدنِ کتاب قطورجهان است تا بخوانی و بدانی
و اکنون من مسافرم مسافری که نه برای شاد بودن و شاد کردن که برای بر شرکت در مراسم سنتیِ عزای سرور آزادگان امام حسین علیه السلام و صله ارحام بار سفر بسته ام
عقربه های ساعت خودشان را به 21:30 دقیقه رسانده بودند که وارد خانه ی پدری شدم به محض ورود خودم را به هیئت رساندم اولین شام هیئت نوش جان شد اینجا کسی از آمدن دیگری نه تنها دلگیر نمی شود که بسیار خوشحال هم می شود
هیئت بی رمق و بی جوش و خروش است همه ی چشم ها انتظار می کشند تا بلکه مهمان تازه ای از راه برسد که خوشبختانه با ورود مسافران تهرانی این اتفاق خوش در حال تکرار و رخ دادن است
طبق سنتِ همیشگی،امشب هیئت ابوالفضلی میزبان هیئت حسینی بود مطابق یک قانون نانوشته میکروفون به کل در اختیار هیئت میهمان است و از طرف میزبان کسی نوحه نمی خوانَد نوحه خوانان با اشاره به متعلق بودن این شب به حضرت علی اکبر(ع) نوحه خوانی کردند معمولا" مرثیه سرایی به معنای ختم مراسم است و سپس پذیرایی آغاز می شود خوشبختانه مراسم استقبال و بدرقه میهمانان به خوبی انجام گرفت ولی در هر دو مورد یاد بزرگانی افتادم که در گذشته پیشاپیش هیئت ها حرکت می کردند و زینت بخش دسته ها بودند اما افسوس که یکی پس از دیگری با تن دادن به سفر ابدی برای همیشه از بین ما رفتند و دیدارها به قیامت افتاد روحشان شاد...
ادامه دارد