صدای کاروان آید بگوشم
صدایش برده از سر عقل و هوشم

خوشا آنکس که بشنید این صدا را
به پیوست و به جا آورد وفا را

بدا آنکس که شد دور از ولایت
کشد سنگینیِ بار خجالت

بتر آنکس که ره بر کاروان بست
و خوش تر حر که از این دام بگسست

دلم خواهد محرم زنده باشم
به مولایم خوش آمد گفته باشم

محرم ماه شور و ماه غوغاست
در این ایام نوای سوگ بر پاست

محرم یا حسین و یا حسین است
حسین فرزند زهرا نور عین است

شده جن و ملائک غرق ماتم
سیه پوش است عالم در محرم

محرم می رویم ما بهمن آباد
کنیم فریاد، ظلم و جور و بیداد

بخوانند نوحه هر شب نوحه خوانان
کنند تقدیم به سالار شهیدان

هم اکنون یادم آمد از نیاکان
که بودند از تبار خوب و نیکان

نمی گویم همه بی عیب بودند
ولیکن بی ریا و ریب بودند

همین رفتارها باشد نشانه
که خیلی فرق ها کرده زمانه

همه بودند اهل گوش نه گوشی
نبود در بین مردم فخر فروشی

حسن حسین در دُور علم ها
و چاوش ها که می بُرد غم ز دل ها

بهار اشک بر پهنای صورت
نشانی بود از درک و بصیرت

همان ها برکت هر خانه بودند
صدف های پر از دُردانه بودند

شدم دلتنگ یاران قدیمی
که بودیم همدم و یارِ صمیمی

هر آنچه گفتم از بهر خودم بود
ریا و ریب در جان و دلم بود

وَ اِلا شکر می گوییم خدا را
که داریم خادمین بی ریا را

شب و روز خادمان در حال خدمت
بدون چشمداشت و مزد و منت

چه در هیئت چه میدان عاشورا
همه جا هست امکانات بر پا

از آنجایی که خدمت ها عیان است
نیازی نه به شعر و نه بیان است

بکن قاسم دعا در حق دوستان
برای خادم و خدمتگزاران