«شرکت در مراسم گرامیداشت مرحوم حاج علی اکبر یار حسین»

امروز 5 شنبه 21 اردیهشت ماه طبق برنامه از پیش تعیین شده در مراسم یادبود و بزرگداشت مرحوم حاج علی اکبر یارحسین شرکت کردم قاری مجلس استاد محمد حسین علی بود که به زیبایی تلاوت کردند و در ادامه نقبی زدند به خلق و خوی نیک و سخاوت خدا بیامرز حاج علی اکبر و آشپز خانه ی هیئت حسینی را مثال زدند که مرحوم وقف کرده است در پایانِ سخن و تلاوت، صدابر یا بلندگو را واگذار دیگر دوستان کردند و با بنده همنشین و همکلام شدند.

پس از اقامه نماز ظهر و عصر ناهار نوش جان شد بنده و استاد در حال گفتگوی دو نفره بودیم که شخص سوم با ورود بد هنگام و با اظهارات سخیف و بی مغز و گفتار نا بی حاصل و انحرافی نظم و آهنگ کلاممان را با به هم زد معمولا" گوشم را به حرف های توخالی اینگونه آدم ها نمی سپارم ولی به احترام محمد آقا دقایقی نشستم این در حالی بود که اطرافیان با اشاره ی خودشان مرا از همنشینی با وی منع می کردند سرانجام آقا داود به دادم رسید و رهایم کرد.

عصرگاه در حال رفتن به مزار و زیارت اهل قبور خبر سکته کردن مادر آقا محمد رضا نگران کننده بود ولی خوشبختانه به خیر گذشت.

زیارت اهل قبور؛

وارد نورستان که شدم طبق سنوات،سری به خانه های متروکه یا قبرستان های کهنه و بی وارث زدم بی آنکه نام و نشان صاحبان خانه ها(قبرها) را بشناسم هدیه ای قابل توجه تقدیم شان می کردم اهالی این قبور سالهاست در غربت و تنهایی سر می کنند تنها نشان و پلاک خانه هاشان پاره آجرهایی است که توانسته اند در برابر سوز سرما و گرما مقاومت کنند در روزگار آن ها سنگ های گران قیمت و تزئین قبور در همین حد بوده ولی امروزه سنگِ خانه مردگان بر کل خانه ی زندگان ارجحیت دارد کمی آن طرف تر قبرهایی را دیدم که تنها نشان قبرشان تپه ی خاک است و دیگر هیچ...

ادامه دارد