جاده ی عشق وعقل
جاده ی عشق وعقل
نمی دانم تصور شما از راه وجاده چیست واژه هایی مثل:صراط،سلک،شریعت،طریق،مذهب، همه ی این ها معنی راه را می دهد با این تفاوت که:صراط، یعنی راهی که به سوی معبد رود
سلک، یعنی راه باریک کوهستانی
شریعت، یعنی راه کنار رودخانه که به سطح آب پایین می آید تا مردم تشنه بتوانند از آن آب بر گیرند.
طریق، یعنی راه های بزرگ از سر زمینی،شهری به سر زمین یاشهری دیگر
اکنون می خواهم سفری را آغاز کنم وباید راه را در نوردم می خواهم از دیاری به دیار دیگر روم مسافر باید مقصد خود را بشناسد همانگونه که محبوبش را،مقصودش را،اینجا عقل باید حرف اول را بزند وعشق باید حرف آخر را بزند زیرا عقل است که سالک را از جاده های پر پیچ وخم تا خدا می رساند ولی عشق در جاده ی مستقیم وصاف است که اورا به خدا می رساند.
می خواهم از کوچه پس کوچه های ایمان خود را به طریق وشاهراه برسانم نشان راه را از ستاره می گیرم زیرا ستارگان خط روشن خدا بر صفحه ی آسمانند ومن گم کرده راه.می خواهم مسا فر شبرو باشم تا، به آسمان ها بروم .می خواهم لذت حضور ورفتن در شب را بچشم .آی معشوقی که در انتظار عاشق بی قراری می کنی،مرا از بیراهه به راهی بر، تا از چشم حسودان،قطاعان ورهزنان،دور باشم .سفرم را آسان کن تا شهد وشیرینی نام تو جاودان گردد می خواهم نام معشوق ورد زبانم کنی و اینکه از کدامین راه هایی که گفتم می توانم به معشوق برسم سالک ورهشناسی نیاز است.اینک من هستم وقصد ونیتی که دارم .آیا معشوق وسیله ایست برای رسیدن به نام ونان . یا برای راحتی جان، پس من هستم ونیت من .
شهید همیشه جاویر می فرماید:
خدایا :رحمتی کن تا ایمان،نام ونان برایم نیاورد،قوتم بخش تا نانم را وحتی نامم را در خطر ایمانم افکنم،تا از آن ها باشم که پول دنیا را می گیرند وبرای دین کار می کنند نه از آن ها که پول دین را می گیرند وبرای دنیا کار می کنند.
پس با این فرمایش آدرس و نقشه ی راه معلوم شد.