گلستان امیدت پر گل باد (2)
هیچ مسیری خالی از امّید نیست
باید خانه ی دل را برای ورود جناب امید آراست و آماده کرد تا یأس و نومیدی امکان و فرصتِ خیمه زدن در قلب و جان آدمی را پیدا نکند
نا امیدی تنها در غیبتِ شادی و امید است که می تواند جولان دهد به همین دلیل است که انسان باید زمینه ی داشتنِ امید و شاد بودن را در درون خود آماده کند و دوری کند از بر چکنم چکنم ها و هر چه نا امیدی است.البته نمی توان چنین انتظاری را از همه داشت به قول استاد: نه گل در کویر و شوره زار می روید و نه کویر و هر خاکی می تواند بستر شکل گیری و رویش و پروراندنِ گل زیبا و شاداب و پایدار را داشته باشد
گل در جایی می روید و می شکفد که زمین و آب و هوا قابلیت روئیدن و پرورش گل را داشته باشند مهر و محبت و عشق نیز چنین است
چه خوب فرموده اند:زمین شوره سنبل بر نیارد / در او تخم عمل ضایع مگردان
چه خوش گفته اند: از بید، بوی عود نیاید و یا (ز شاخ بید چه داری امید برگ و ثمر؟)
همچنین از دیو مهربانی و از تیرگی روشنایی و از جهنم وزیدنِ باد خنک و از دل های سنگ و پر کینه، مهربانی و رحم و شفقت مجو
همه ی این ها را گفتیم تا به اینجا برسیم که چطور می توان از دلی که مدام ترانه ی یأس و نومیدی را زمزمه می کند انتظار امید و شاد بودن داشت؟ درست است که همه شادی را دوست دارند ولی خیلی ها چون خمیر مایه امید و شادی را در دل خودشان ندارند رفتارشان بی مایه فتیر است!...
ادامه دارد