هرکس احساس درونی خود را با نوشتن و بیان ابراز می کندالبته احساس های دیگری هم برای ابراز هست که بماند
امروز نیز از قلم خواستم بنویسد در باره ی حال و هوای انسانی که هر لحظه به سویی می رود، از این شاخ به آن شاخه می پرَد و در غفلت روز گار می گذراند
بنویسد،کسی که با نا دیده گرفتن تجربه ی رَوَندگان ،راه های متعدد و بی حاصل را تجربه کند با جاهل مرکب تفاوتی ندارد
شگفتا! که انسان بی هدف و سر گردان بیشتر از آنکه به هدایت خویش فکر کند دیگران را پند می دهد و برای رسیدن به هدف این و آن از پای نمی نشیند به عبارتی کور مشعل داری است که می خواهد خیلی ها پشت سرش بدوند تا برسند.
بنویس!انسان هدف گریز،خود گریز است او شاید تا پایان عمر و یا سال های متمادی از خود فرار می کند تا به اصطلاح مشت مبارکش نزد دیگران باز نشود.
انسان های بی هدف گرفتار و اسیر گذشته هستند
انسان سر گردان و بی انگیزه چنان به گذشته چنگ انداخته و متوقف شده که هر گز طعمِ حال و آینده را درک نمی کند و میوه شیرین هدف را نمی چیند!
لقب مرده ی متحرک ویژه انسان راکد و بی حرکت و بی هدف و بی انگیزه است که صبحگاه وقتی خورشید چهره می گشاید و به اهل زمین از نبات و گیاه و انسان سلام می کند او از نعمت دیدن و پاسخ سلام محروم است
استادم فرمود:آدم داریم و غلاف آدم،عرض کردم غلاف آدم دیگر کدام است؟
فرمود: انسان بی هدف و بی مقصد و مسؤلیت نا پذیری که چشم بر واقیعت ها و حقیقت ها و همه ی چشم اندازهای زیبای زندگی و آینده می بندد و به جای زندگانی زندمانی می کند.
در باره ی نوشتن نیز فرمود: بنویس
که هرکس می نویسد
برای آرامش دل
برای آگاهی بخشی
و برای ماندگاری افکار و اندیشه اش پس هر کس می تواند قلم به دست گیرد و بنویسد برای...
ادامه دارد