اگر می خواهی...

آقا میرزا حسن می گوید:روزی به عمو مشتی مرادعلی گفتم:خوش به حال شما که سواد دارید و بدا به حال ما که بی سواد هستیم

عمو مشتی مراد فرمود: دونوع سواد هست یکی بی مدرک و دیگری با مدرک کی با عمل یمی بی عمل یکی با اخلاص و یکی هم بی اخلاص،مدرک داشتن شاخه ای از تخصص فرد را نشان می دهد نه با سواد بودن و درک داشتن فرد را

گفتم من این هایی که می فرمایید متوجه نمی شوم!

عمو مشتی مرادعلی فرمود: مدرک،نشان دهنده این است که دارنده مدرک طبیب یا معلم است که دلیلی بر داشتن درک دارنده مدرک نیست من به تعریف امروزی از با سواد و ملا و عالم کاری ندارم.

چون خیلی از افراد با تجربه ی روستایی دیده ایم گفتار و کردارشان هزاران بار از شهری ها با سوادترند

عمو مشتی مرادعلی می فرمود: منکر اهمیت دانش نیستم که به قول حضرت مولوی:

نباشد هیچ عزت به ز دانش

نباید بُد دمی غافل ز دانش

به علمست آدمی انسان مطلق

چو علمش نیست شد حیوان مطلق

ولی پرسش اینجاست که علم را برای چه باید بیاموزیم وقتی عمل در کار نباشد؟ علم همانگونه که عرض شد خوب است که با عمل همراه باشد

ولی علم تو باید با عمل یار

که تا شاخ امیدت آورد بار

چو علمت با علم انباز گرد

همه کار تو برگ و ساز گردد

اگر علم انسان بدون عمل باشد بی آنکه بداند به سوی جهل مرکب پیش می رود دانا به عالمِ عامل گویند و عالم بی عمل سفیه است

چو علمت بی عمل باشد سفیهی

چو باعلمت عمل باشد فقیهی

تازه عمل هم به تنهایی کافی نیست که باید با اخلاص همراه باشد

عمل کن تا که اخلاص آورد یار

که بی اخلاص برناید ترا کار...

ادامه دارد