کسی از مرد روستایی به گمان اینکه وی چیزی نمی داند پرسیدعمو جان آرامش چیست؟
مرد روستایی لبخندی زد و با مَثل های روستایی ولی پر معنا و عالمان گفت:
آرامش یعنی اگه ظرف شیر یک روزت چپه شد و بر زمین ریخت
و اگر گاوت شیر نداد و خرت لگد زد
اگر مرغ هایت دانه ی تو را خوردند و در خانه همسایه تخم گذاشتند
و در این بین اگر همسرِ قُر قرویت بهانه گرفت و نق و نوق کرد
و یا اگر چیزی وفق مرادت نبود
دل به خدا بسپاری و با توکل بر او لبخند بزنی راحت زندگی کنی و عین خیالت نباشه
کسی که باور دارد خدا هوایش را دارد و چرخ روزگار برای همه می چرخد و در این چرخ ها و بالا و پایین رفتن ها دوباره نوبت به او می رسد با آرامش زندگی می کند
دم غنيمت دان كه عالم يك دم است
آن كه بادم همدم است اوآدم است
یادم رفت بگویم که در زندگی اخلاق داشته باش تا در دنیا عزیز باشی و ترازوی اعمالت در آخرت سنگین شود
مرد پرسش کننده پوزش خواست و پرسید استاد! بفرمایید کجا تحصیل کرده اید؟
مرد روستایی جواب داد اولا" صادق بودن و داشتن اخلاق و رعایت حال و ما دیگران که سواد نمی خواهد! دوما" پای منبر شیخ و ملاها و مؤمنین نشستم گوش جان سپردم فهمیدم باید دامنه ی آرزوهایم را کوتاه کنم
به بندگان خدا حسادت نورزم
در مرز خودم راه بروم
طمع به مال و ناموس دیگران نداشته باشم
چشم و زبان و هواهای نفسانی ام را کنترل کنم
مرگ و روز حساب را باور داشته باشم
به یاد والدینم باشم چه زنده باشند یا مرده
صله ی رحم را از یاد نبرم
و باور داشته باشم روزی رسان خداست با این عقیده عبادتش کنم و از او کمک بخواهم.
امیدوارم آرامش مهمان همیشگی دلت باشد...
ادامه دارد