سفرنامه بهمن آباد(1)
فروردین 1401
سفر چیست و مسافر کدام است؟
پاسخِ درخوری برای پرسشِ سفرچیست و مسافر کیست وجود ندارد گرچه می گویند سفر یک حرکت است و مسافر کسی است که از جایی به جایی رود و دیدنی ها را از نزدیک ببیند ولی اندیشیدن به گذشته ی دور به ویژه آنکه تداعی کننده ی دوران کودکی باشد نیز می تواند برای انسان یک سفر باشد اوست که تا انتهای راه می رود و با دیدنِ تصویر های خیالیِ رویدادهای گذشته اش از آن ها لذت وافر می برد،
سفرها با انسان چه می کنند و مسافر را به کجاها که نمی برند؟گاهی به درون خود می برند و انسان را وادار به اندیشه و حسرت می کنند گاه مسافر را به کلاس درس تاریخ می برند تا از پیشینیان عبرت بگیرد، و یا به برون می برند تا بهتر ببیند و کشف کند و بیاموزد
،سفر به باطن هم داریم که تنها مربوط به اهل باطن نیست آری هرکس می تواند در باره ی آن چه می بیند و بر او می گذرد تفکر کند و بیندیشد، سفر یک رفتن و حرکت از جایی به جای دیگر و بسوی مقصدی معلوم و هدفی از قبل تعیین شده است اگر از سفر بگوییم در می مانیم که کدام سفر را گفته باشیم سفر از خود و یا سفر بسوی خود را؟ سفر می تواند یک هجرت هم باشد هجرت از آن چه هستی بسوی آن چه باید باشی،
باید ترکِ دیار کرد باید دید و پای درس آموزگار بزرگ گذشته و تاریخ نشست و از این پیر سالخورده(تاریخ)درس ها آموخت،کتاب قطور تاریخِ نیاکانم در لابلای خرابه های زادگاهم بهمن آباد یافت می شود خرابه ها در دل اسراری دارند که می توان از دل چاه های رو باز به آن ها پی برد چاه هایی که وقتی نگاهشان می کنی گویی دهانشان باز است و می خواهند با تو سخن بگویند،