کویر یعنی آسمان پر ستاره و مسیر یاب!
به همراه داستان راستانِ حمله ی ترکمانان به بهمن آباد و دزدیده شدن حاج عمو...
کسی که می خواهد آسمان زیبا و پرستاره ی کویر را تماشاکند باید بی صدا و بی کلام و بی نگاه، در تنهایی وخلوت چشم به آسمان دو خته و در باره ی عظمت آسمانِ بی ستون و زیبایی ستاره هایی تفکر کند که خداوند به نام شان سوگند خورده است و بشر با همه ی ادعاها و پیشرفت علم و تکنولوژی نمی تواند راز آسمان و هر چه در آن هست و فواصل ستاره ها را بداند و بفهمد و درک کند.
 ما  فاصله ی  همه ی ستاره ها را با چشم غیر مسلح، بسیار نزدیک به هم می بینیم در حاليکه اينطور نيستندبلکه آنها فاصله سرسام آوری از هم دارند.
ستارگان مدار دارند، نیروی جاذبه دارند، متولد می شوند و می میرند آیا علم  به طور دقیق می تواند طول عمر و تاریخ و چگونگیِ مرگ ستارگان را بداند؟ آنچه تا کنون گفته شده حدس و گمانی بیش نیست شاید این حدس و گمان ها در صد سال آینده تغییر کند
مسیر یابی و پیدا کردن جهت به وسیله ی ستارگان در گذشته حتی در بین افراد کم سواد و بی سواد مرسوم بوده است
اکنون که نوشته ی ما به ستارگان به عنوان نشانه های راه، سلام کرد به داستانِ راستان حمله و یورش ترکمانان به روستای بهمن آباد می پردازم که در این یورش، سوار کارانِ ترکمن عمو و پدر بزرگم(علی و حسن) را با خود می برند این حقیقت که در زمان خود بسیار تلخ و دور از انتظار بوده در جلوی دیدگان خانواده و اهل محل اتفاق می افتد
ستاره ای که به داد علیِ ربوده شده رسید؛
ترکمانان دو پسر پنج و شش ساله (علی و حسن)  را با دست های بسته بر اسب های تیز رو سوار می کنند و با خود می برند شب هنگام وقتی برای صرف شام در جایی که کیلومترها با بهمن آباد فاصله دارد توقف می کنند و مشغول جمع کردن هیزم می شوند علی( حاج علی) از غفلت و سر گرم شدنِ ترکمانان استفاده کرده و فرار را بر قرار ترجیح می دهد فردای آن روز خانواده،علی را می بینند که سالم به خانه بر گشته ولی از حسن خبری نیست...
ادامه دارد