نوشتن در شلوغی

از وقتی یادم می یاد اونایی که اهل نوشتن یا گفتن هستن دوست دارن یه جورایی برا خودشون کلاس بزارن مثلا" یه عکس به ظاهر غمگین می گیرن وتا دلت بخواد از تنهایی می نویسن ، که البته در بین خانم ها شیوع بیشتری داره از اون طرف خود خانم ها اذعان دارن که نسبت به آقایون بلا نسبت شما روم به دیفال یا همون دیوار  پر حرف ترند.مخابرات کشورهم به خوبی می دونه که بیشتردرآمد ش از طولانی  صحبت کردن خانمهاست

خدای نکرده فکر نکنی من در مخالفت قشر عظیم نسوان مطلب می نویسم نه بابا به نظر من کسی پیدا نمی شه جرأت این حرکت خطرناکُ داشته باشه آخه این روزها زن ذلیل بودن هم برا خودش کلاس داره یعنی هر کی زن ذلیل تره با کلاس تره. خُب با این همه به نظر شما چرا خانم ها از تنهایی می نویسن،چرا فکر می کنن هزاران حرف وراز نگفته دارن ویه همراز وهمدل وهمراه ندارن که حرفاشونُ بزنن وهمین جور تلمبار شده که دارن منفجر می شن و در نتیجه روز به روز بر تعداد خانم های افسرده اضافه می شه،با با یه فکری بکنید یا مردها گوششون کر شده،یا خانمها خیلی تکراری شدن (ببخشید منظورم حرفاشون تکراری شده) یاخانم ها مردها رو قابل نمی دونن که باهاشون درد دل کنن، آخه این همه عکس تو تاریکی وسیاه وسفید می گیری که چی بشه ها؟می خوای بگی خیلی روشن فکری وبقیه تاریک فکرن؟یا می خوای عالم وآدم دلشون به حال زارت بسوزه،بابا ول کن این واژه های الکی رو ،هی می نویسه ،غربت ،در تنهایی،کسی که درکش نمی کنن،سکوت من فریاد است،من تاریکی را دوست دارم،اشکها یم امان نمی دهند،جدایی ،بی کسی، رنجی که من می کشم،به یادت هستم ،به یادم....................................خدا لعنت کنه هر کی حمومای قدیمی رو به این روز انداخت.حموم عمومی مر کز گفتگوهای تمدن اون زمان بود واگه دوباره دایر بشه هیچ خانم افسرده ای نخواهیم داشت.اونایی که صفها رو هم دارن یواش یواش جمع می کنن آدمای ضد زن وضد حرفند،مجسم کن خانمها منتظرن تا ماشین شیر بیاد،شیر که اومد ،انتظار کره وتخم مرغ وبرنج و روغنُ می کشن،می دونی چقد درد دل می کردن ؟خانم ها ی اون دوره به هر علت زودتر شوهر می کردن ،زود هم بچه دار می شدن ،ولی   دختر خانم های این دوره زمونه به هر علت وشاید هم  چون تحصیل می کنن دیر ازدواج می کنن و سنی ازشون میگذره(اشتباه نشه خواسگار دارن خوبشم دارن ترشیده هم نیستن) حــــــــا لا، شوهر نمی کنن یا دیر شوهر می کنن ،خب افسردگی مگه شاخ و دم داره،این آدم با کی حرف بزنه؟با عمه با خاله با عمو با پدر ومادر وبرادر ،این خانم که همیشه مشکی پوشیده وعزا گرفته اصلا" کسی رو قبول نداره،حق داره ،حق داره، باور کن من توش موندم که بیشترین کسانی که از کلمه ی عشق استفاده می کنن همین دل افسرده هایند. اما اگه از حق نگذریم خانم های شاد وسرحال که یه انجمن از شادیشون شاد می شن کم نیستن،دلمردگی رو باید گذاشت کنار،شاعر ما گفت:

در محفل خود راه مده همچو منی را / که افسرده دل افسرده کند انجمنی را

در پایان ،به دل نگیری که می خواستم شوخی کرده باشم فردا برا آقایون می نویسم.