هر کدام از آثارِ گذشتگان مان می توانندآموزنده و عبرت آموز باشند اگر تفکر کنیم و دیدنی ها را با چشم دل ببینیم.
خرابه ها، خرابه نیستند اگر آن ها را خوب و آباد ببینیم
در خرابه ها سکوت نیست اگر گوش داشته باشیم  که با آن سخن شان را بشنویم
اگر شاگرد خوبی باشیم وجب به وجبِ سر زمین بهمن آباد درس آموز است یکی از آن همه بُردِه عَشَقو است.
بُردِه عَشَقو کجاست؟
وقتی نگاهمان را از دیوارهای برجا مانده و سقف های فروریخته ی خرابه ها کمی آن طرف تر می بریم تکه زمینی شوره زار وتپه ای بی آب و علف به نام بُرده عَشَقو ما را به سوی خویش می خواند این تکه زمین که در آنسوی ویرانه های برجامانده قرار دارد از گذشته های دور به  نام بُردِه عَشَقوف سینه به سینه به نسل های بعد منتقل شده و نسل کنونی به عنوان وارثانِ اجداد خویش مفتخرند زادگاهی دارند که در صدها سال پیش عاشقانِ واقعی و نه بَدَلی  عاشقانه های خود را به این مکان می برده اند و جشن و شادی بر پا می کرده اند
برده ی عشقو مکتن مناسبی بوده برای شاهد طلوع و غروب خورشید که آمدن و رفتن خورشید را مبارک می دانسته اند
نسل کنونی باید افتخار کند که اجدادش در صدها سال پیش با درایت و  و خرد و اندیشه ی ناب ،یک قطعه از بلندترین و بهترین نقطه زمین را به رسم عاشقی به نام بُردِه عَشَقو (بلندیِ عاشقان) نامگذاری کرده اند.
نیاکان ما در صدها سال پیش کاری کرده اند کارستان که تصور نمی کنم نسلِ حاضر با آنکه خود را منورالفکر و پیشتاز در عصر انفجار اطلاعات می نامد توانسته باشد به حرمتِ عشق و عاشقی و مانند گذشتگان ما میدان و تپه و خیابانی را به این زیبایی ثبت و ماندگار کنند و یا شاید بنده چنین چیزی ندیده ام...
ادامه دارد