من به دنبال کسی می گردم
مـــــــــــــــــــــــن بــــــــه دنــــــــــــــــــــــــــــال کســـــی مــــــــــــــــــی گـــــــــــــــــــــــــــــــــــر دم
من به دنبال کسی می گردم
من به دنبال کسی می گردم
تا بگیرم از او ،غم و اندوهش را
در عوض ،شادی را به وی ایثار کنم
من به دنبال کسی می گردم
که اگر غم ،به در خانه ی قلبش برود
آدرس خانه ی من را بدهد
من به دنبال کسی می گردم
که اگر یأس به او نیم نگاهی بکند
روی بر گرداند تا دگر باره نگاهش نکند
من به دنبال کسی می گردم
که اگر پژمرده است یا گلش نشکفته است
گل نشکفته ی خود را بدهد تا
گل شاداب دلم را بدهم تا دلش شاد شود
من به دنبال کسی می گرد م
تا گر از کوجه وپس کوچه ی قلبش صدایی بشنید
در برویش نگشاید،شاید او غم باشد
او به دنبال دلی می گردد
یا اکر غم در زد ،باز هم در نگشاید
در جوابش گوید میهمان دارد که بسیار عزیز است
گر که گفت مهمان، کیست گو که نامش شادی است
واگر جای نداشت
آدرس کوچه و پس کوچه ی ما را بدهی
او خودش می داند او خودش می آید
یا اگر غم،ناگهان، وارد شد مهربان با او باش
میهمان است وشاید قاصد که پیامی دارد
شاید این هدیه اوست که رسیده است زدوست
واگر در دل تو جا خوش کرد
هیچ تعجیل مکن
او خودش می داند
جای غم آنجا نیست
بعد یک مدت کم
لا جرم جای به شادی بدهد
آنچه هست جای پایی است کزو می ماند
من به دبال کسی می گردم
تا اگر از دستم کمکی بر آید
قبل از اعلام نیاز،کمکی بنمایم
با تمام اینها
من دلی می خواهم مهربان وصابر
وکسی می خواهم که دعایی بکند
شاید آدم گردم
من دلی می خواهم که درش باز وپذیرا باشد
بی ریا وکلک وخوب و مصفا باشد
من دلی می خواهم
که به اندازه ی دنیا باشد
کشتزاری که پر از سبزه و گلها باشد
بر کنم هر علف هرزه که عادت باشد
وقت محصول همه روز قیامت باشد
قاسم اندر دل تو هرزه علفها باشد
لیک امید تو در رحمت مولی باشد