عاشورا یعنی...

عاشورا یعنی اوج مظلومیت و سخاوت و شجاعت و جود حسین علیه السلام

یعنی راضی بودن به رضای پروردگار

 یعنی ابراهیم وار، بردنِ اسماعیل ها به قربانگاه

  یعنی عطش و آتش کودکان و سر مستی دشمنان

عاشورا یعنی بی آبی و تشنگی و شیون کودکان

یعنی بریده شدن دست ها و قطعه قطعه شدن پیکرها

عاشورا یعنی تیر سه شعبه خوردنِ پسر، جلوی دیدگان پدر و به آسمان پرتاب کردن خون او که خدایا کوچکترین قربانی ام را قبول فرما

عاشورا یعنی پرسش های پی در پی دختران حرم و سکینه ی بلبل زبان از پدر:مگر کسی که سفر رفته بر نمی گردد؟

 یعنی وداع  جانسوزخواهر خسته با برادری دلشکسته از عهد شکنی کوفیان

عاشورا یعنی بی حسین بر گشتن ذوالجناح از قتلگاه

عاشورا یعنی  به نیزه رفتن سرها و در کوچه و خیابان گرداندن اسیران

یعنی صدای هلهله دشمن و فریاد واعطشای اهل حرم

عاشورا یعنی اوج  وفا داری و غیرت عباس(ع)

عاشورا یعنی جوانمردی عباس(وقتی حضرت عباس با یکی از سپاهیان پسر سعد وارد نبرد شد با ضربه ی حضرت شمشیر از دست دشمن افتاد عباس(ع) اجازه داد وی از اسب پیاده شود شمشیرش را بر دارد ناگهان صدای احسنت جوانمرد از اردوی دشمن بر خاست برخی نوشته اند دشمن عباس نخستین کسی بود که به عباس(ع) لقب جوانمرد داد)

عاشورا یعنی دلدادگی به همه ی خوبی ها

  یعنی  گریه اهل زمین و آسمان بر مظلومیت مظلومان کربلا

 یعنی  دل کندن از هرچه غیر اوست و دلبستن به هرچه خواست اوست

  یعنی حیرت اهل زمین و آسمان و ملک و ملکوت و عرش و فرش از هنرنمایی عاشقانه ی حسین علیه السلام

عاشورا یعنی  یک انتخاب بین ماندن در  ذلت و زبونی و یا کشته شدن در راه خدا ورسیدن به سروری و آقاییِ هر دو جهان

 عاشورا یعنی از گودال قتلگاه به اوج آسمان ها رسیدن و لباس عزت بر قامت کردن

عاشورا یعنی دانشگاهی که نمره ی قبولی اش  یوسف را از قعر چاه و حسین را از گودال قتلگاه به اوج آسمان عزت و بندگی می رساند

عاشورا یعنی در هر زمان و مکان، پیامِ همیشگیِ هل من ناصرِ حسین علیه السلام  را به گوش جان شنیدن و تا ابد در کنار حضرت بودن و با حسین مردن و با حسین محشور شدن و از او شفاعت خواستن ان شاءالله

و شام غریبانِ اهل بیت یعنی اوج دنائت و  رذالت و پستی و حقارت مدعیان پیروز جنگ  که با اسارت زنان و کودکان، خود را بیش از پیش رو سیاه دنیا و آخرت کردند.
طاعات و عبادات و عزاداری همه ی شما قبول حق باشد.