آغاز یک سال جدید در حاشیه ی خوشحالی ها و شادمانی هایی که به ارمغان می آورد و بجا و درست و طبیعی است مطمئنن یک واقعیت جدی هم هست و آن گذشت زمان است و عبور قافله ی عمر از جایی به جایی.
هر سالی که از راه می رسد و شادمانی های کوچک و بزرگ را در این کهن دیار به دنبال دارد،در نهاد خویش، نوای  پایان یافتن سالی دیگر را به صدا در می آورد و این واقعه هر سال تکرار می شود و در برابر چشمان گشوده ی ما هر سال برگی از اوراق دفتر عمر افزوده می شود.
عید خوب است خیلی و خیلی اما به این بخش ماجرا باید نظر داشت که؛این قافله ی عمر عجب می گذرد،کودکان جلو چشمان ما بزرگ می شوند جوانان میانسالِ پیر سال و پیر سالان، پیرتر می شوند گرد زمان، آرام و به تدریج از کمند روزها و شب هایی که سخت معمولی اند خارج می شود و روی خیمه و خرگاه زندگی می نشیند روشنای روز و ظلمتِ شب در هم فرو می روند ایام به ایام می پیوندد تا خود و عملکردهای یک سال زندگی مان را و دخل و خرج مان را چرتکه بیندازیم ببینیم چه سود بردیم از این یک سال و چه زیان ها کردیم کاش همه ی زیان ها مادی بود و یا از سود ضرر می کردیم شوربختانه زیان و ضررِ ما از مایه است یعنی باید ببینیم  در سالی که گذشت چقدر چوب حراج به عمر نازنین خود زدیم کجا  حرف نابجا زدیم که بهتر و باید سکوت می کردیم و کجا باید می گفتیم که بیجا  سکوت را بر گزیدیم.
وقت آن رسیده که خود،کلاهمان را قاضی کنیم و ببینیم در طول سالی که گذشت با خود و با دیگران به ویژه با خانواده خود چه کردیم.
 زبان مان بر پیکر آبروی چه کسانی زخم زد و حالِ دل چه کسانی را خراب کرد؟
بهار با همه ی زیبایی اش از راه رسیدبه قول مرحوم پدرم و استادم رحمت الله علیه،خوب است حسابِ سالِ محاسبه ی اعمال داشته باشیم تا قبل از آن که به حساب مان برسند خودمان مثقال مثقال و ذره  ذره های اعمال مان را محاسبه کنیم اگر قبول شدیم عید بر ما مبارک خواهد شد.