همه ما وطن و زادگاه مان را دوست دارد.

کوچه پس کوچه های خاکی و گنبد گلی خانه ی روستایم مرا می برد به دوران کودکی ام روزی که همه در کنار هم زیر نور چراغ گردسوز نگاه چهره به چهره و رو در رو داشتیم و با لبخن مهربانانه دلخوشی هایمان را به یکدیگر قسمت می کردیم.

کوچه پس کوچه های خاکی کوچه روستایم و گنبدکاهگلی اش را که در آن بزرگ شده ام از هر جاده آسفالت و صاف و عمارتی دوست تر می دارم.

زادگاهم بهمن آباد که به آن خواهیم پرداخت گرچه در گذر زمان از وسعت و تعداد سکنه اش کاسته شده ولی همان ها که هستند و آن هایی که دورادور دل در گِرو زادگاهشان دارند  عاشق و نیکنام و فرهیخته اند.

کودک که بودم می گفتند؛وطن جایی است که آزاری نباشد / کسی را با کسی کاری نباشد .به گمانم این گونه اشعار را برای رفع دلتنگی کسانی می گفتند که ناگزیر تن به غربت داده بودند و الا وطن جایی است که در آن به دنیا آمده ایم و خون و پوست و گوشت و استخوان مان رشد کرده،وطن جایی است که با در و دیوارش انس گرفته ایم و با مردمش بزرگ شده ایم و با آدابش خو گرفته ایم هیچ کجا هر چقدر هم خوب باشد وطن نمی شود.

بدیهی است همه ی ما  به وطن و زادگاه مان عشق می ورزیم ولی دوست داشتن و عشق ورزیدن اگر بدون شناخت باشد ارزشمند نیست. هر آبادی و روستا و شهر و کوه و دره و تپه و... دارای نام و سابقه و شناسنامه و پیشینه است بهمن آباد که به گواه تاریخ، در گذشته شهری بزرگ و معتبر بوده از این قاعده مستثنی نیست از این رو بنده با رویکرد شناخت  و شناساندن تاریخ  زادگاهم ،به کتابخانه ها و  کتاب های تاریخی و بزرگ مراجعه کردم به ویژه کتابخانه  آستان قدس رضوی که به برکت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) خود به تنهایی گنجینه ای زرین و جذاب و بسیار مهم است
آنچه می خوانید حاصل مطالعه و تحقیق پیرامون تاریخ و شناسنامه روستای بهمن آباد است امیدوارم شما نیز بهره ببریبد.