به یاد همه ی در گذشتگان بهمن آبادی
لحظه را به پلک زدن تشبیه می کنم و هر پلک را یک لحظه می دانم و می بینم سیاهی مژه ها را که در غم از دست دادن لحظه همیشه سیه پوشند چه نفس هایی که بالا نیامدند و چه نفس هایی که در گلو ماندند و ماندند و...
سر بر می چرخانم راه پیموده ام را اندازه می کنم نگاهم را کمی آنسوتر می برم به گذشته ی نه چندان دور،
خیلی ها را در قاب آینه ی نگاهم نمی بینم با شگفتی سرانگشتانم را آماده شماره کردن رفتگان همولایتی هایم می کنم تعداد بیش از این است ناگزیر نام ها را به تسبیح می کشم و همینطور...گویی رو در رو و به تماشای عزیزان نشسته ام دلم شوق گفتن دارد،شوق نشستن با همه ی آن ها که بودند و اکنون نیستند. دل است دیگر به همه جا می رود حتی به کاریز بیمار و قنات نیمه خشکیده و چشمه ی کم جوش و به مدرسه ی خالی از دانش آموز،به باغ های خشکیده شده و به آن همه انسان های شریف که برکت و نعمت بودند و از کف مان رفتند،به خانه های به مرگ بسته شده می اندیشم می بینم همه ی آن ها خالی از آدم های دیروز هستند محض امتحان،کوبه ی درب خانه ها را به صدا در آوردم ولی جوابی نشنیدم.
راوی گفت؛هرچقدر کوبه ی درهای خانه ی بهمن آباد را بکوبی صدایی بر نمی آید زیرا مرحوم محمد نوروز و همسرش و 3 فرزند جوانش(مرحومه دخترش و مرحوم اصغر آقا و مرحوم آقا مرتضی) برای همیشه تن به سفر بی بازگشت داده اند و جایشان خالی است.
مرحوم حاج عباس نیست تا به حال قنات بیمار فکری بکند.
مرحوم اسماعیل نوروز و همسرش به ابدیت پیوسته اند و مرحوم اسماعیل پیشاپیش هیئت حرکت نمی کند.
مرحوم کربلایی حسین نوروز را ندیدم آماده ی علم برداری شود
مرحوم صفرسویزی را در اطراف حمام و روستا ندیدم.
مرحوم اصغر محمود(داورزنی)روز عاشورا به ما چای نمی دهد.
مرحوم اصغر حاج امام بخش مرد هوشیار و با ذکاوت مدتی است از نظرها دور است.
مرحوم علی نوروز هنگام رفتن به نورستان صل علی محمد صلوات بر محمد را برایمان نمی خواند.
مرحوم حاج اسدالله برادرش نیز به مرحوم علی پیوست و برای همیشه رفت.
مرحوم حسن کربلایی محمد علی که خادمی مزار را داشت دیگر خادم ی نمی کند.
از خانه ی مرحوم حسن ملاعلی و همسرش دود نانوایی بر نمی خیزد.
مرحوم کربلایی محمد علی مرد کوشا و همسرش کجا رفتند؟
دیری است صدای تعزیه خوانی مرحوم حسن حاج اسماعیل در نقش مسلم و عباس بگوش نمی رسد،
مرحوم کربلایی اسماعیل و همسر مرحومه اش هم بسوی خدا رفته اند،
مرحوم کربلایی اکبر کربلایی غلامرضا که مرد قناعت بود دیگر تجارت کم سود نمی کند او و همسر مرحومه اش به دیار باقی شتافتند.
مرحوم کربلایی حسن کربلایی غلامرضا چندی است ماه رمضان برایمان چلک نمی زند همسر مرحومه اش نیز پیش از ایشان هجرت کرد و برای همیشه رفت.
مرحوم کربلایی محمد علی (پدر شهید) دیگر در نقش شمر ظاهر نمی شود و صدایی از وی بر نمی خیزد همسرش نیز چندی است به رحمت خدا رفت و به او پیوست،
مرحوم عبدالله برایمان نوحه زینب مضطرم الوداع الوداع رانمی خواند.
مرحوم اصغر چندی است سر قرارمان حاضر نمی شود.
مرحوم حمید شهید برادرانش و پدر و مادرش را در آغوش کشید.
مرحوم حاج ابراهیم حاج اسماعیل و همسرش نیز رفتند که رفتند.
مرحوم موسی کربلایی اسماعیل از این پس روز عاشورا در صف اول برایمان زنجیر نمی زند.
مرحوم محمد و علی اکبر حاج ابراهیم هم به پدر پیوستند.
مرحوم فتح الله حاج اسماعیل و همسرمرحومه اش نیز بارسفر بی بازگشت بر بستند،
مرحوم حاج غلامرضاکربلایی علی چندی است از هیئت مهمان استقبال نمی کند.
مرحوم عباس فرج الله خدا بیامرز سفرش را زود آغاز کرد
مرحومه زن غلام صنم دخترش را تنها گذاشت و بسوی حق شتافت.
مرحوم ملا رمضان دیگر برایمان روضه ی مصائب بی بی زینب(س) را نمی
خواند، همسر مرحومه اش هم به شویش ملحق شد و رفت،
مرحوم حاج ملاعلی تعزیه امام حسین را برایمان نمی خواند و منبر نمی رود همسر مرحومه اش نیز پیش از شویش هجرت کرد ،
مرحوم عبدالحسین ملا رمضان هم زودتر از آن چه فکر می کردیم به ابدیت پیوست.
حسن علی که سال ها نوکری امام حسین را داشت جایش در هیأت خالی است و همسر مرحومه اشن نیز تاب رفتن عزیزش را نداشت.
اکبر حسن علی چه شد که ناگهان پر کشید و برای همیشه پرواز کرد؟
مرحوم محمد رضا نوروزی و مرحوم حسن نورزوی فرزندان رجبعلی جوانمرگ شدند.
مرحومه همسر حاج مرتضی هم به ابدیت پیوست.
مرحوم حاج علی غلامحسین(علی پور) تن به سفر بی بازگشت داد و مرحومه همسرش نیز به او پیوست.
مرحوم حسن علی پور برای همیشه از بین ما رفت.
مرحوم حاج موسی کربلایی عباس دیگر به هیئت نمی آید.
مرحوم حاج اکبر حاج موسی نیز پر کشید و رفت.
مرحوم علی کربلایی حسین چندی است هیئت را هدایت نمی کند.
*مرحوم مراد علی کربلایی حسین خیلی زود تن به سفر بی بازگشت داد.
مرحوم ابراهیم عباس و مرحومه همسرش به ابدیت راه یافتند
مرحوم کربلایی محمد ابراهیم و همسر و دو فرزند مرحومش(حسن و اصغر) در آنسوی خاک آرام گرفتند
مرحوم حسن غلامرضا به رحمت خدا رفتند.
مرحوم رمضان حاج امام بخش دیگر برایمان شوخ طبعی نمی کند.
شهید (فرزند حسن حاج ملاعلی) هم به یاران شهیدش پیوست.
مرحوم اسدالله حسین هم از جهان فانی به جهان باقی شتافت.
مرحوم دایی رضا قلی مدتی است به هیئت نمی آید مرحومه همسرش نیز شوهرش را همراهی کرد.
مرحوم علی محمد حبیب که عمری را در روزعاشورا عماری بر سر می گرفت تن به هجرت دایمی داد.
مرحوم محمد کربلایی رمضان در مجالس قرآن نمی خواند و در نقش حر ایفای نقش نمی کند.مرحومه همسرش نیز به جهان باقی شتافت.
مرحوم حاج ابوالقاسم چندی است چاوشی نمی کند و برایمان تعزیه نمی خواند.
مرحوم علی کربلایی اکبر روز عاشورا نسخه ی قاصد را برایمان نمی خواند.هردو همسرش نیز به دیار حق شتافته اند.
مرحوم رمضان تقی روزعاشورا در نقش شیرظاهر نمی شود مرحومه همسرش نیز به او ملحق شد.
مرحوم حاج اسماعیل تقی مستمع آرام هیئت و همسر مرحومه اش در جهان ابدی آرام گرفتند.
حسن حسین رضاقلی ناگهان چراغ عمرش خاموش شد و مرحومه همسرش نیز در غربت روحش پروازکرد،
مرحوم ملاحسین دیگر برایمان منبر نمی رود و در گوش فرزندان نوزادمان تکبیر و اذان نمی گوید و برایمان استخاره نمی کند.مرحومه همسرش نیز پیش از ایشان هجرت را بر گزید و به رحمت خدا رفت.
مرحوم موسی ملاحسین زودتر از آنچه فکرش را می کردیم بار بر بست و رفت.
مرحوم حاج محمد حاج علی که سال ها خادم عزاداران حسینی بودند جایشان خالی است.
مرحوم علی اکبر حسن رضاقلی که عمری خدمتگزار هیئت و همسایه ها بود نا باورانه رفت که رفت.
مرحوم حاج محمد علی حاج ابوالقاسم به دیار حق شتافت و همسر مرحومه اش نیز به دنیای باقی سفر کرد.
مرحوم ابراهیم حاج ابوالقاسم رفتن را بر ماندن ترجیح داد همسر مرحومه اش نیز به وی ملحق شد.
عیسی کربلایی علی همسایه پدری ام و همسرش مانند گذشته برای آوردن خرمن هایش اقدام نمی کند.
مرحوم حاج حسین مدتی است صدایش طنین انداز اذان نمی شود و ام لیلا را برایمان نمی خواند.
مرحوم کریم رجبعلی مدتی است او را ندیده ایم مرحومه همسرش نیز به شوهرش ملحق شد.
مرحوم حاج عباس سمیعی سال هاست خبری از وی نیست،
مرحوم حاج حسن کربلایی محمد هم مدتی است دربِ دکان خود را نمی گشاید،
مرحوم فرج الله مردِ زحمت کش را نمی بینیم سرِ کوچه بنشیند مرحومه همسرش نیز به دیار باقی سفر کرد،
مرحوم ابراهیم توپچی مردِ خندان و طنزپرداز مدتی است تن به سفر بی بازگشت داده و از ایشان بی خبریم،
مرحوم حسین علی ملا نیز دیگر برایمان شوخی با مزه نمی کند مرحومه همسرش نیز پیش از ایشان به دیار باقی شتافته بودند،
مرحوم مهدی نوروزعلی همراه با تبسم برایمان لطیفه نمی گوید مرحومه همسرش نیز به وی پیوست.
مرحوم غلام ذاکری، مدتی است نمی گوید؛ هرکی میاد علی آباد یالا که رفتیم...مرحومه همسرش نیز پیش از ایشان بار بر بست و رفت.
حاج شیخ ابراهیم ذاکری جایشان در هر دو هیئت خالی است و همسر مرحومه اش نیز تن به این سفر بی بازگشت دادند،
مرحوم حاج ملا آن مرد صبور نیست تا بازهم به ما درس صبوری بیاموزد چندی پیش مرحومه همسرش نیز به ایشان پیوست،
مرحوم مرتضی ذاکری تعزیه خوان و منبری هم ناگهان بار سفر بربست و رفت،
مرحوم مجتبی ذاکری چندی است برایمان چاووشی نمی کند مرحومه همسرش نیز تاب نیاوردند و تن به سفر بی بازگشت دادند،
مرحوم کربلایی حسین حسن جانعلی دیگر به هیئت نمی آید و علم هم بر نمی دارد.
مرحوم حاج رجب جایش در ساخت و ساز مسجد و... خالی است،
مرحوم اصغر ماستی که به او اصغر خندان می گفتیم مدتی است به رویمان لبخند نمی زند.
محمد کِلی کتاب خوان، مانند قبل از ما کتاب درخواست نمی کند و برایمان حافظ خوانی نمی کند.
مرحوم صفرعلی رمضان علم داری نمی کند و او را جلو خانه اش نمی بینیم مرحومه همسرش نیز درب خانه اش را برویمان نمی گشاید،
مرحوم حاج اسدالله مدت زمانی می گذرد که خنده بر لبانش نقش نمی بندد مرحومه همسرش نیز پیش از ایشان تن به هجرت داده بود.
مرحومه مادر اصغر ماستی هم نیست تا ما را برای رفتن به خانه اش تعارف کند،
مرحوم حاج حسن محمد علی مراد مرد آرام و متین و همسرش مدتی است ترک ما کرده اند و بسوی حق شتافته اند.
مرحوم ابراهیم حسن را چه شد که بی خبر از میانمان پر کشید و رفت؟
مرحوم حاج حبیب حاج محمد ما را هنگام برگشتن از مزار تعارف نمی کند چندی بعد مرحومه همسرش نیز به وی پیوست،
مرحوم حاج علی اکبر مدت زمان زیادی می رود که در روستا خدمت رسانی نمی کند،
مرحوم اکبر حسین اکبرچند سالی می شود که هنگام خرج دادن در هیأت ابوالفضلی حضور نمی یابد،
مرحوم حاج اسماعیل تقی به درِ قلعه نمی آیدهمسر مرحومه اش هم به ایشان پیوست.
مرحوم حاج غلامحسین دیگر برایمان چاووشی نمی کند گفتند او نیز به مرحومه همسرش پیوسته است،
مرحوم محمد، رضا قلی چند وقتی می شود در حق مان دعا نمی کند مرحومه همسرش هم در کنار شویش آرام گرفت،
مرحوم حسین رضاقلی چند سالی است جلوی تختگاهِ خانه اش نمی نشیند ایشان نیز با مرحومه همسرش همسفر شده اند.
مرحومه همسر حاج مراد رفت تا با فرزند شهیدش هم آغوش شود.
حاج مراد غلام و مرحومه همسرش هر دو بار بر بستند و به دیار باقی شتافتند.
مرحوم موسی ابراهیم تقی هم ناگهان دار دنیا را وداع گفت.
مرحوم حاج حسن رجبعلی چشم از جهان فانی فرو بست و رفت.
پروردگارا! همه ی کسانی که؛نامشان به نیکی ذکرشد و یا آن هایی را که به دلیل نسیان و آماده نبودن ذهن نامی از آن ها برده نشد مورد رحمت خود قرار بده،
پروردگارا!روحشان را شاد و نامشان را در دنیا و آخرت بلند دار،
پروردگارا!آبروی زنده و مرده ی ما را در دنیا و آخرت محفوظ دار،
پروردگارا! هرکدام از این عزیزان در مجالس عزاداری اهل بیت عصمت و طهارت، اشک ریخته اند و ناله سر داده اند در دنیا و آخرت نیازمند رحمت تو می باشند.آن ها را بیامرز
پروردگارا! به جوانان ما تلاش و کوشش و به پیران ما عاقبت بخیری و به میانسالان ما امید عطافرما،
پروردگارا!کسانی که به سوی تو آمده اند امیدِ عفو و بخشش دارندگناهانشان را بیامرز و از تقصیر شان درگذر.
در پایان با ذکر صلوات برمحمد و آل محمد دست به دعا برمی داریم و از خداوند برای در گذشتگانمان طلب مغفرت می کنیم.
رحم الله من یقرا فاتحه مع الصلوات. اللهم صل علی محمد و آل محمد.