سفرنامه قاسم ملا در محرم 97 (18)
5 شنبه 29 شهریور و دهم محرم
امروز عاشوراست و اینجا بهمن آباد است.
امروز شنبه پاییز سال 61 هجری و روز عاشوراست عمر بن سعد که شب را در بد خوابی و بی خوابی گذرانده اکنون و زودتر برای خواندن نماز صبح آماده می شود او با آب فراوانی که در دسترس داشت وضو ساخت و قامت بست! ولی گویا یک چیز را نمی فهمد که بنا به دستور او آب را بر خیام حسین بن علی(ع) بسته اندو کمی آنطرف تر مشک ها خالی از آب است و زنان و کودکان تشنه کام اند؟ چه کسی می تواند توجیه کند و بگوید عمر سعد در چنین شرایطی چگونه وضوساخت و به کدامین نیت نماز خواند؟
شبی که گذشت عمر و حربن ریاحی هر دو نتوانستند خواب آرامی داشته باشند هر دو غرق در تفکری بودند که یک طرفش اندیشه ی سازش با حسین و یک سویش وسوسه ی جنگ با فرزند زهرا بود ،اندیشه ی درست، جانمایه ای شد که حر،با آن که وسوسه ی و افکار شیطانی لحظه ای رهایش نمی کرد ولی در همه حال،چهره ی حسین(ع) را در قاب آیینه ی نگاهش ببیند تا این که در صبح روز عاشورا که همه چیز برای یک جنگ تمام عیار آماده بود و دشمن مشغول آرایش لشکرش بود حر،غل و زنجیرهای حب دنیاخواهی و ریاست و امیری و امارت را پاره کرد و به دور افکند و با یک فکر خوب و خدایی به اردوی فرزند زهرا(س) پیوست و رستگار شد درود بر مادری که بهترین نام را بر او نهاد«حر» و سلام بر حر که با تفکر درست و انتخاب بجا نام و جایگاهش را جاودانه کرد...
ادامه دارد