سلام بر مُحرم، ماه خون، ماهِ شهادت و ایثار (10)
سلام بر مسلم(ع) و سلام بر هانی بن عروة و طوعه
چه غمی بالاتر این که مردمان کوفه با نا مردمی خویش 18000نامه برای امام عصر خویش «آقا امام حسین(ع)» بنویسند و با اصرار و التماس از ایشان دعوت کنند به کوفا بیایند و همانها نا جوانمردانه، مسلم را در کوفه و امامشان را در کربلا تنها بگذارند؟
کجا رفتند آن هایی که آبروی نداشته خود را در زیر نامه ها گذاشتند و با پیمان شکنی، تن به ذلت دادند؟
سلام بر مسلم و غربت،تنهایی و بی کسی مسلم(ع) که ناگزیر شد وصیت خویش را نزد عمربن سعد بَرَد به نقل تاریخ؛ مسلم که نگران امام حسین(ع) بود از عمر بن سعد که قریشی بود خواست تا بدو وصیت کند. نخستین وصیت او این بود تا کسی را نزد امام فرستد و او را از آمدن به کوفه منع کند. دیگر آن که جنازه او را کفن کرده و پس از آن دفن کند و دیگر آن که بدهی او را با فروختن شمشیر و دیگر وسایلش بپردازد
مسلم! ای تنهاترین و ای آواره و سر گردان در شهر کوفه، ما می دانیم برای تو جاسوسان در شهر گماردند و درهم و دینارهای بیت المال را برای دستگیری ات سخاوتمندانه تاراج کردند و تو گرچه مردانه تا پای جان جنگیدی و آن همه نیروی دشمن را خوار و ذلیل کردی ولی سرانجام دست بسته تو را نزد عبیدالله بردند سر از بدنت جدا کردند و جسم پاکت را برای عبرت عموم از بلندای کاخ به روی زمین انداختند... ولی نه چنین نبود آن که از بلندای کاخ ننگین ابن زیاد سقوط کرد شیعیان کوفه بودند که برای همیشه از چشم ها افتادند.
سلام بر مسلم و تنهایی و بیکسی مسلم(ع)
سلام بر هانی بن عروة ،یار با وفای حضرت علی(ع) در جنگ جمل و صفین،
و سلام بر هانی و میزبانی و مهماندوستی و مردانگی او
سلام بر طوعه که در میان نامردی تمام عیار کوفیان، مردانگی ومهمان نوازی کرد.
سلام بر آنانکه مسلم را یاری کردن و ننگ بر کسانی که پیمان شکستند و....